Kendimi denize vuruyorum ve Goharşad’a uçuyorum.

دل فولادی من رفت کنار پنجره فولاد

لب من چون غزل خونه

الهی که به قربونت

شبیه کفتریم که شده مهمونت

میگیرم هر روی گلدسته و ایوونت

یک عمره تو رو میزنم صدا امام رضا

یک لحظه تورو خدا نگاهم کن امام رضا

اگه اینجا نیام برم کجا امام رضا

قربون کبوترای حرمت امام رضا

قربون این همه لطف و کرمت امام رضا

همه میگن بهشت اینجاست

رسیدم من به این باور

زیر سایه ت سرم باشه

دیگه چی هست از این بهتر

پایینم من تویی بالا

میگیری دستمو آقا

یه کاری کردی باهام تا نرم از اینجا

فدای مهربونیت ای پسر زهرا

با تو میشه قلبم پر از صفا امام رضا امام رضا

اینجا هست واسه من دارالشفاء امام رضا امام رضا

از تو خیلی رسید به این گدا امام رضا امام رضا

شنیدم سجیعتم الکرم امام رضا

اینجا رو رها کنم کجا برم امام رضا

توی صحن و رواق تو منمو حال رویایی

براورده میشه حاجت با همین چشم دریایی

تا میشم مست بوی تو

میگیرم پر به سوی تو

زیارت نامه میخونم روبروی تو

زندگیم و برکت داده سبوی تو

حرمت واسه من یه سرپناه ست امام رضا امام رضا

توی صحنت از بس برو بیا ست امام رضا امام رضا

یعنی که لطف تو بی انتهاست امام رضا امام رضا

تو که آخر گره رو وا می کنی امام رضا

پس چرا امروز و فردا می کنی امام رضا